اولین طرفداران پارسا پیروزفر

پارسا پیروزفر بازیگر سینما و تلویزیون، کارگردان ، مدرس تئاتر، مترجم ، نمایشنامه‌نویس، و نقاش ایرانی است

اولین طرفداران پارسا پیروزفر

پارسا پیروزفر بازیگر سینما و تلویزیون، کارگردان ، مدرس تئاتر، مترجم ، نمایشنامه‌نویس، و نقاش ایرانی است

اولین طرفداران پارسا پیروزفر

وب سایت : www.parsapirouzfar.com
صفحه اینستاگرام : parsapirou@
صفحه توییتر: www.twitter.com/parsapirouzfar
صفحه فیس بوک : www.facebook.com/parsapirouzfarart
صفحه IMDB:
https://www.imdb.com/name/nm0685277
پیج اینستاگرام وبلاگ : parsapirofan@

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معرفی تئاتر» ثبت شده است

معرفی تئاتر گلن گری گلن راس

معرفی تئاتر هنر

پارسا پیروزفر در تئاتر هنر

نمایش «هنر» بعد از کارگردانی داوود رشیدی، در سال ٨٠ به کارگردانی پارسا پیروزفر در آمفی‌تئاتر فرهنگ‌سرای شفق به صحنه رفت. این نمایش‌نامه، نوشته نویسنده ایرانی‌تبار یاسمینا رضا، است که داریوش مؤدبیان آن را ترجمه کرده و پارسا پیروزفر، امید جعفری و سیاوش چراغی‌پور در آن بازی کردند. «هنر» درباره خرید یک تابلو به قیمت ٢٠٠ هزار فرانک است که تبدیل به یک بحران در رفاقت سه دوست (سرژ، مارک و ایوان) می‌شود."مارک" تفکر منطقی دارد و به آثار قاعده‌مند کلاسیک بها می‌دهد. در مقابل"سرژ" ذهنیت مدرن دارد و از تابلوی تماماً سفید خود دفاع می‌کند. دیالوگ‌ها در هنر منقطع، مرتبط و تاثیرگذار است و از جنبه‌های طنز برخوردار است و به دلیل کنش و واکنش‌های دلچسب، خواننده آن را مانند یک داستان دراماتیک به راحتی می‌خواند.

منبع : ایران تئاتر

معرفی تئاتر بانو آئویی

پارسا پیروزفر در بانو آئویی

بانو آئویی نمایشی است که بهرام بیضایی در سال ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ از روی نمایشنامه‌ای به همین نام کارِ میشیما یوکیو در تهران نمایش داد. 

هیکارو شامگاهان به بیمارستانی می‌رسد که آئویی در آن بستری شده. پرستار از آشفتگی حال روانی آئویی می‌گوید و این که اینک تحت تأثیر دارو به خواب رفته‌است. پس از گفتگویی که در آن معلوم می‌شود که در شب‌های پیشین که هنوز هیکارو به بالین آئویی نرسیده بود زنی آراسته به عیادتش می‌آمده، پرستار می‌رود و آن زن مانند هر شب پیدا می‌شود. زن میانسال همانا یاسوکو روکوجو است که سالیانی پیش‌تر با هیکارو سر و سرّی داشته. در گفت و شنود میان هیکارو و خانم روکوجو معلوم می‌شود که روکوجو هنوز دل در گروی هیکارو دارد و عیادتش از آئویی برای شکنجه وی بوده، و این امید هنوز در دل روکوجو زنده است که وصال هیکارو را بازیابد. ولی هیکارو به آئویی وفادار است و از عشق جوانی پشیمان. از روکوجو اصرار و از هیکارو انکار، و در این اثنی آئویی در خواب پریشان‌تر و پریشان‌تر می‌شود. سرانجام پس از بگومگویی روکوجو می‌رود، و چون هیکارو در پی روان می‌شود، او را نمی‌یابد. تلفن را برمی‌دارد و با خانهٔ روکوجو تماس می‌گیرد. می‌گویند که روکوجو در خانه بوده و جایی نرفته. با خود روکوجو هم تلفنی حرف می‌زند، که از ماجرا بی‌خبر است. در همین حال صدای روکوجو از پشت در می‌آید که برگشته تا دستکش‌هایش را که فراموش کرده بردارد. هیکارو مات و مبهوت گوشی تلفن را می‌اندازد، دستکش‌ها را برمی‌گیرد و به سوی در می‌رود. صدای روکوجو از گوشی تلفن می‌رسد که از سکوت هیکارو گله می‌کند. در همین حال آئویی با رنج و به حال نیمه‌هشیار برمی‌خیزد، و می‌افتد، و می‌میرد.

این نمایش از اسفند ۱۳۷۶ تا اردیبهشت ۱۳۷۷، هم‌زمان با کارنامه‌ی بندار بیدخش، در تالار قشقایی تئاتر شهر به نمایش درآمد.

منبع : ویکی پدیا

ایران تئاتر